بریدههایی از کتاب انسانی زیاده انسانی، نوشتهی نیچه | بریده کتاب
دربارهی حقوقِ ضعیفتران. _
هرگاه کسی، مثلاً شهری محاصره شده را تحتِ شرایطی به نیروی قویتر تسلیم نماید، شرطِ خلافِ آن این است که انسان قادر است خود را هلاک کند، شهر را به آتش کشد، بدین ترتیب خسارتِ کلانی بر نیروی قویتر وارد سازد. به این دلیل در اینجا نوعی از برابری حاصل میگردد که بر اساسِ آن حقوق میتواند پدید آید. دشمن از حقِ مسلمْ دانستنِ این حقوق برای خود سود میجوید. در این راستا همچنین حقوقی بینِ بزرگان و اربابان وجود دارد بدین معنی که دقیقاً تا حدی که تملکِ برده برای اربابش مهم و سودمند باشد: اصولاً وسعتِ دایرهی حقوقِ فرد بستگی به نگاهِ دیگران دربارهی ارزشمندی، اصالت، غیرِ قابلِ شکست خوردن، غیرِ قابلِ شکست دادن و نظایرِ آن دارد، در این مرحله ضعیفتر نیز دارای حقوقی است اما بسیار محدود. از این جهت به گفتهی مشهورِ زیر باید رجوع کرد: «هر انسانی به اندازهی قدرتش برخوردار از حق است»* (یا به عبارتِ دقیقتر «تا همان قدر حق دارد که دیگران او را قدرتمند میدانند»).
*نقلِ قولِ نیچه از اسپینوزا در کتابِ «رسالهی سیاسی» نوشتهی باروخ اسپینوزا، فصلِ ۲، بخشِ ۸
? فردریش نیچه
? انسانی زیاده انسانی ، جلد اول، قطعهی ۹۳
کتاب انسانی بسیار انسانی
Menschliches
کتابی برای جان های آزاده
دیدگاهها
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است.