سایت کلاسوفی

فرهنگی، فلسفی، هنری

ازدواج؛ یگانه راه ارضای میل جنسی

در فهم عرفی سه مقوله میل جنسی، ازدواج و عشق مقولاتی به هم مرتبط اند و گاه نسبت آنها به درستی تحلیل نمیشود کانت وقتی به میل جنسی می پردازد و تکالیف ما در قبال آن را برمی شمارد، نسبت بین این سه مقوله با هم را روشن می کند. در درس های فلسفهٔ اخلاق، كانت تحت بحثی با عنوان وظایف ما در قبال بدن به لحاظ امیال جنسی»، از بحث از میل جنسی و راه مشروع ارضای آن آغاز میکند (کانت، ۱۳۸۸: ۲۲۱-۲۲۹).

میل جنسی به زعم كانت طبیعی است و کسی که فاقد آن باشد نقصی در وجودش دارد، اما، در عین حال یگانه راه ارضای آن ازدواج قانونی است و تمام صور خارج از ازدواج برای ارضای این میل خلاف اخلاق اند میل جنسی به کسی را نمیتوان «دوستی» یا «عشق» نامید بلکه صرفاً «میل» و «شهوت است كانت ارضای میل جنسی را علی الاصول مايه تنزل انسانیت آدمی میداند

 

 

 

 

آنها وقتی کسی را فقط بر اساس میل جنسی خود دوست دارند، او را ابژه ارضای تمایلات خود قرار میدهند و هنگامی که او را به چنگ آوردند و آتش شهوت خود را در وجود او فرونشاندند او را مانند تفاله لیموترشی که عصاره اش را کشیده باشند دور میریزند میل جنسی در واقع میتواند با انسان دوستی پیوند داشته باشد و در این صورت متوجه اهداف انسان دوستانه باشد؛ اما هرگاه جز صرف میل جنسی چیز دیگری در کار نباشد، چیزی بیش از یک تمایل نخواهد بود. میل جنسی از آن تمایلاتی است که انسانیت را تنزل می دهد. زیرا وقتی انسانیت انسان هدف تمایلات کسی قرار گیرد، تمام انگیزه های اخلاقی فرومی ریزد .... چون میل جنسی میلی نیست که انسان نسبت به فردی دیگر به عنوان انسان ابراز کند، بلکه میلی است که به جنس زن یا مرد بودن طرف مقابل تعلق دارد، بنابراین میل جنسی به عنوان اصل تنزل انسانیت و منشأ ترجیح فردی بر فرد دیگر و به عنوان منشأ ارضای تمایلات از سان مایۀ بدنامی از سان است.... بنابراین، انسان (مرد) در اینجا به انسانیت زن بی اعتناست بلکه این جنس (زنانگی) او ست که مورد علاقه است کانت، ۱۳۸۸ ۲۲۳-۲۲۲)

 

این تصویر از میل و رابطه جنسی مسائل گوناگونی را در فضای اخلاق شناسی کانت پیش می نهد؛ از جمله اینکه مخالفت کانت با شی شدگی در تعامل بین آدمیان چگونه در برآوردن میل جنسی با ازدواج جمع می شود؟ چگونه کانت معتقد است که ازدواج برآوردن میل جنسی است و در عین حال آن را موجب تنزّل انسانیت نمیداند؟ آیا کانت فرمول انسانیت خود را در این مورد استثنا میکند یا به نحوی در قالب همان فرمول، ازدواج را توجیه می کند؟ امتناع مالکیت آدمی بر بدن خود چگونه با ازدواج که واگذاری این مالکیت است جمع می شود؟

کانت در کتاب انسان شناسی از دیدگاه عملی آنجا که تفاوتهای زن و مرد را بر می شمارد، ازدواج را قیدی بر آزادی مرد و موجب آزادی زن میداند (کانت، ۱۳۹۷،۲۳۹). با این تصویر ظاهراً ازدواج امری اخلاقاً جایز است برای رفع یک میل (میل جنسی) که می تواند به طور غیر اخلاقی هم ارضا شود. او نه همچون نیچه ازدواج مطلوب را در قالب دوستی تعریف می کند و نه همچون تلقی رایج ریشه ازدواج را در عشقی رمانتیک میداند، بلکه به صراحت ازدواج را با میل جنسی گره میزند در درسهای فلسفه اخلاق ، تعریف او از ازدواج چنین است قراردادی میان دو تن برای بهره برداری متقابل از اعضای جنسی یکدیگر» (کانت ۱۳۸۸ (۲۲۷).

 

از طرفی دوستی در ازدواج ممکن نیست. شوهران و زنانشان هرگز نمی توانند در ظرف ازدواج سنتی که مانع برابری است، دوستان واقعی باشند. به تفسیر آلن ،وود كانت ازدواج را بیشتر استثمار و بهره کشی متقابل میداند که در آن اگرچه مردان به جهت برتری ،بدنی عقلانی اجتماعی و اقتصادی) بیشتر از زنان منتفع می شوند، زن هم از طریق مهارت خود در برابر آسیب پذیری عاطفی مرد و عدم کف نفس جنسی از مردان بهره میبرد. به زعم وود این نظر کانت کمک می کند تا بفهمیم که چرا كانت بعد از دوبار نامزدی در جوانی تصمیم گرفت که تا آخر عمر عزب بماند. ( ,Wood.(2008: 235

وجه دیگر اخلاق امور جنسی در فلسفه کانت، بر اساس فرمول انسانیت یا کرامت آدمی) و تقابل شخص» و «شی» و امتناع مالکیت انسان بر خود به عنوان شی» است. بنا بر توصيه فرمول دوم از امر مطلق چنان رفتار کن که انسانیت را چه در شخص خودت و چه در هر شخص دیگری همواره در عین حال به عنوان غایت به کار ببری و نه صرفاً به عنوان وسیله“ (کانت، ۱۴۰۲، فقره ۴۲۹، ص ۷۸)

این توصیف در پس هر قرارداد دیگری هم - حتی قراردادهای نانوشته - که با انسان دیگری میبندیم وجود دارد. بنا بر فرمول انسانیت، نباید در قراردادمان با راننده تاکسی یا یک کارگر به عنوان وسیلهٔ صرف رفتار کنیم. به تعبیر دیگر، راننده تاکسی با حیوان سواری یا یک دوچرخه متفاوت است.

رابطه جنسی متضمن تبدیل شدن دیگری به شیء است که اخلاقاً مسئله آفرین است چراکه متضمن رفتار با خود و دیگری به عنوان وسیله و ابزار صرف (شی) است. این وضعیت ظاهراً با معیار کانتی اخلاق در فرمول انسانیت در تقابل است و از سویی مستلزم مفهوم متناقض مالکیت بر خود میشود:

پس، انسان نمیتواند ذات خود را به عنوان وسیله ای به کار برد؛ زیرا ذات انسان شی نیست انسان به عنوان یک شی مالک خود نیست. مالکیت انسان نسبت به خود یک مفهوم متناقض است .... او حق ندارد مثلاً یک دندان یا یک عضو بدن خود را بفرو شد حال اگر کسی به قصد منفعت خود را وسیله ارضای میل جنسی دیگران قرار دهد مثلاً در تن فروشی خود را به عنوان یک شی مصرف کرده است و خود را به شی تبدیل کرده است به نحوی که شخص دیگری توانسته است با استفاده از او میل خود را تسکین دهد؛ چنانکه گویی از گوشت خوک برای رفع گرسنگی خود استفاده کرده است..... در این صورت، شخصیت او خدشه دار شده است و انسانیت او به خطر افتاده است ..... این نحوه ارضا کردن میل جنسی عبارت است از هرزگی جنسی (کانت، ۲۲۵:۱۳۸۸).

 

با این تصویر ممکن است به نظر برسد که کانت با رابطه جنسی با رضایت طرفین و بدون ازدواج قانونی آنچه خود او همزیستی مینامد و در عرف «هم بالینی» و «ازدواج سفید» خوانده میشود) موافق است. اما این گونه نیست. استدلال او علیه این نوع رابطه جنسی را در بخش دیگری می آوریم اما آیا ازدواج قانونی، برآوردن میل جنسی به صورت و سیله قرار دادن دیگری نیست؟ آیا ازدواج میتواند این وضعیت نامطلوب اخلاقی را مرتفع کند یا اینکه استثنایی بر فرمول انسانیت و کرامت آدمی است؟

پاسخ كانت به این پرسش چنین است اگر در رابطه جنسی، با دیگری صرفاً به عنوان وسیله رفتار شود مجاز نیست لذا، رابطه جنسی در نگاه نخست خطا است، مگر با تبادل خودهایمان در ازدواج آدمیان فقط در نهاد ازدواج میتوانند از بدنهای یکدیگر استفاده کنند و در عین حال به عنوان موجودات عاقل به یکدیگر احترام بگذارند (2010 ,Altman به نقل از: Brake2021).

 

حق ازدواج، حقی در قبال شخص است که در آن به زوجین حق مالکیت بر خصایص جنسی یکدیگر را به طور مادام العمر میبخشد و ازدواج رابطه جنسی را سازگار با حرمت انسانیت قرار میدهد. در حالی که در رابطه جنسی یک شخص از دیگری به نحوی منتفع میشود که گویا دیگری ] شیء ،است، با ازدواج] کسی که از او سود برده شده، به نوبه خود منتفع شده است؛ زیرا در این وضع هر یک خودش را بازمی گرداند و شخصیتش را بازپس می.گیرد با اینکه این حقوق رابطه جنسی را با عدالت سازگار می کند، رابطه جنسی شخص متأهل آشکارا فاقد هرگونه فضیلتی است، مگر اینکه با انگیزه تولید مثل انجام شود (6:424 79-56:277 Metaphysics of Morals, 1797-98, Ak 427، به نقل از Brake :2021).).

 

بدین ترتیب مبدأ عزیمت کانت به مقولۀ ازدواج چیزی جز میل جنسی نیست. او از همان اول حساب دوستی و عشق را از ازدواج جدا میکند، اما در عین حال، ازدواج را مفهومی مشروع و اخلاقی میداند که توأمان دغدغه او را در باب حرمت انسانیت و کرامت آدمی و ارضای مشروع میل جنسی تأمین می.کند با قرارداد ازدواج، دو نفر به هم اجازه می دهند که در شرایط برابر تمام شخص خود را در اختیار دیگری قرار دهند و حق تصرف در کل شخصیت دیگری شامل تمام موقعیتها و سعادت و خوشیهای آن شخص می شود اگر من حق داشته باشم که در تمام شخصیت کسی تصرف کنم، مستلزم این است که حق داشته باشم که در جزئی از بدن او یعنی اندام جنسی برای ارضای تمایلات جنسی خود تصرف کنم، اما من حق تصرف در کل شخصیت دیگری را از کجا به دست آورده ام؟ با قرارداد ازدواج. درعین حال، از نظر کانت، ازدواج اگر به انگیزه تولیدمثل نباشد، واجد فضیلت نیست هر چند که مجاز است.

 

 

 

 

منبع: ازدواج، رابطۀ جنسی و عشق در ترازوی اخلاق‌شناسی کانت